بعد از رنسانس در اروپا و بوجود آمدن طبقه مستقلِ تجار یا بورژوا ها و بتدریج ورود آنها به عصر مدرن و صنعتی و آغاز انقلاب صنعتی، نیاز به ثبات ی ، کاهش نااطمینانی ها و حفظ حق مالکیت برای افزایش داد و ستد، تجمع سرمایه و افزایش سرمایه گزاری مورد توجه قرار گرفت. ایراد سیستم دیکتاتوری در این است که تجمع و تمرکز قدرت فارغ از اینکه فرد یا حزب راس هرم کیست، بطور سیستماتیک فساد انگیز بوده و موجب سو استفاده و درنهایت تغییر و تطبیق مقررات و قوانین و روشها برای سواستفاده بیشتر گشته که این مسئله در دراز مدت منجر به ایراد در سرویس دهی به جامعه و خواه ناخواه ایجاد نیتی می گردد. از طرف دیگر ختم شدن تمام تغییرات در قوانین، روشها، سیستمها، اولویتهای جامعه و حتی افراد در نهایت به خواست فرد دیکته کننده (سلطان، پادشاه ، فرمانده، .) و نه مردم، باعث می شود تا بین مردم و حکومت شکافی ایجاد شده و جامعه دچار آشوب و شورش گردد و  تنها راه باقی مانده روشهای خشونت آمیز در تغییر حکومت همچون خونریزی، انقلاب، کودتا، شورش و جنگهای داخلی خواهد بود. که تمام اینها منجر به بی ثباتی ، عدم امکان پیش بینی آینده و از بین رفتن حق مالکیت شده و در نتیجه امکان تجمع ثروت و سرمایه مورد نیاز جهت سرمایه گذاری اتفاق نیافتاده و شاهد اتفاقی بعنوان رشد و یا توسعه نخواهیم بود.

آیا دموکراسی اما منتهی به رشد و توسعه بیشتر میگردد؟ قطعا خیر. یادمان نرود که برای رشد و توسعه بطور سیستماتیک نیاز به گرفتن تصمیمات درست و اجرای آن به شکل صحیح داریم. در دموکراسی  شرایط برای اشتباه جامعه وجود دارد. یک جامعه دموکرات میتواند تصمیمات نادرستی بگیرد و یا تصمیمات نادرستش را بشکل نادرستی اجرا کند. حتی فرایند کند تصمیم گیری میتواند حرکت یک جامعه دموکرات را کندتر نماید. کما اینکه این اشتباهات در سیستمهای مخالف دموکراسی هم میتواند وجود داشته باشند با این تفاوت که در دموکراسی امکان رفع خطا با هزینه کمتر و بدون خشونت و خونریزی وجود خواهد داشت. مزیت مهمی که آنرا از سیستمهای غیر دموکراتیک جدا کرده و برتری می بخشد. دموکراسی جامعه را به حد متوسط خود تطبیق میدهد. اگر متوسط جامعه رو به رشد باشد جامعه نیز رشد خواهد کرد و اگر متوسط جامعه در اشتباه و رو به سقوط باشند، جامعه سقوط خواهد نمود. 


تصویر کپی میباشد.

پس از دموکراسی نباید انتظار معجزه داشته باشیم و در آن سیستم اتفاق خارق العاده ای قرار نیست بی افتد مگر چند اتفاق خیلی مهم و کلیدی: 1- ثبات ی و دوری از خشونت در تصمیم گیریهای جامعه

2- قابل پیش بینی تر شدن آینده جامعه در ابعاد ی، اجتماعی و اقتصادی 3- حفظ و ثبات حق مالکیت در معنی کلی و عمیق خود. 4- تقسیم و محدود شدن قدرت افراد و گروهها در چارچوب قانون و در نتیجه امکان سیستماتیک کمتر برای فساد و سواستفاده

که تمام این موارد بعنوان زمینه لازم برای رشد و توسعه اقتصادی حیاتی هستند. 

اما ااما این به معنی حرکت حتمی جامعه بسمت پیشرفت نمی باشد. برای بهتر درک کردن این مسئله میتوانم از یک ماشین مسابقه مثال بزنم که برای رسیدن به حداکثر سرعت خود نیاز به یک راه صاف و آسفالت دارد. ولی ااما وجود آن راه با کیفیت به معنی تصمیم حتمی راننده به حرکت با نهایت سرعت خود نمی باشد. 

پس در صورتی که جامعه تصمیم به حرکتی در جهت پیشرفت بگیرد وجود دموکراسی آن حرکت را باثبات و پایدار کرده و رشد آن موقت نخواهد بود بلکه برای سالیان درازی وجود آنرا تضمین خواهد نمود.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

John Dorothy کهکشان دانش شماره دوست پسر جــهـــان کــتــاب اخرین اخبار و اتفاقات لالیگا اسپانیا طلا فایل ديجي کالا گالش نیوز مـوبـیـران | Mobiran